روز به روز، کاری جز پیمایش Insta، TikTok و YouTube انجام نمی دهید. این واقعیت برای نوجوانان بود علوم اجتماعی، سریال های مستند FX که زندگی آنها را در حالی که به آرامی به حالت عادی بازگشتند که توسط ویروس کرونا در هم شکسته شده بود را روایت می کردند.
عکاس و مستندساز محترم لورن گرینفیلد (لاغر، ملکه ورسای، نسل ثروت) گروه متنوعی از بچه های منطقه لس آنجلس را دنبال می کند که از قرنطینه بیرون می آیند، و بررسی می کنند که چگونه هر نوجوان با تمایلات جنسی آشکار و مادی گرایی افسارگسیخته ای که در رسانه های اجتماعی به آنها دامن می زند، برخورد می کند. برخی از بچهها برای دریافت لایک و بازنشر ژست میگیرند، برخی دیگر درگیر روابط دیجیتالی ناسالم هستند و برخی دیگر تسلیم فشار همسالان و فرهنگ مقایسه میشوند. در تمام این مدت، دوربینها در حال چرخش هستند و گرینفیلد، تهیهکننده اجرایی، سوژههای خستهکنندهاش را با پرسشهای سخت بررسی میکند – و اغلب پاسخهای صریح تکاندهندهای دریافت میکند.
برای بازی در این سریال، گرینفیلد از بازیگران خود خواست که نه تنها زندگی خود، بلکه تلفن هایشان را نیز فاش کنند. ما نوجوانان را میبینیم که در حال موجسواری، ارسال پیامک و فیستایم هستند، زیرا مخاطب – و در نهایت بسیاری از والدین – متوجه میشوند که این نسل مانند هیچ نسلی نوجوانی را تجربه میکند. گرینفیلد با Mashable درباره سریال قابل توجه خود صحبت کرد و بزرگترین دستاوردهایی را که از گذراندن یک سال و نیم با نوجوانان در دهه 2020 آموخته بود را توصیف کرد.
Mashable: انگیزه برای چیست؟ علوم اجتماعی?
لورن گرینفیلد: این از اولین پروژه من که کتابی در مورد نوجوانان در لس آنجلس بود به وجود آمد سریع به جلو: بزرگ شدن در سایه هالیوود. من در واقع به این موضوع نگاه می کردم که چگونه کودکان تحت تأثیر رسانه ها قرار می گیرند. در آن زمان تلویزیون کابلی، ام تی وی، موسیقی و فیلم بود. اما واقعاً این بود که چگونه آنها تحت تأثیر ارزش های هالیوود قرار گرفتند، که برای من به معنای تصویر، سلبریتی و مادی گرایی بود، و من در حال حاضر شاهد انفجار آن ارزش ها برای بچه ها با رسانه های اجتماعی بودم.
این ایده (در مورد) زمانی است که از بچهها میپرسید وقتی بزرگ میشوند میخواهند چه کاره شوند و به جای (نام بردن) شغل واقعی میگویند «ثروتمند و مشهور». این با دیدن بچه هایم همراه است – زمانی که من این را شروع کردم (آنها) 14 و 20 ساله بودند – و احساس کردم که آنها از دو نسل متفاوت هستند. این جوان 20 ساله خواننده بود، شبکه های اجتماعی را مرور می کرد تا کمی با دوستانش صحبت کند و کمی آن را مطالعه کرد، اما بخش مهمی از زندگی او نبود. پسر کوچک من، دعواهای دائمی در مورد زمان نمایش صفحه وجود داشت، او همه اخبار خود را از TikTok دریافت می کرد، و اگر آن را به عنوان مجازات در نظر بگیریم، مانند قطع کردن بازویمان است. با کرونا، وقتی او ساعتها به صورت آنلاین (آنلاین) میرفت، متوجه شدم که بعد از آن عصبانی و افسرده میشود. بنابراین کنجکاو شدم که این رسانه های جدید را کشف کنم.
می خواستم کاری کمی متفاوت انجام دهم. این اولین پروژه من به عنوان یک عکاس بود. این همان کاری است که میخواستم به عنوان یک فیلم انجام دهم، در واقع اولین سریالم. من یک آزمایش اجتماعی به نام “مثل یک دختر” انجام دادم، که یک آزمایش اجتماعی ساختارمندتر بود که در آن از همه سوال مشابهی پرسیدم. من میخواستم ساختار یک آزمایش اجتماعی را ارائه کنم تا کودکان را بیش از 150 روز (گسترش شده) برای حدود یک سال و نیم دنبال کنم. (ما) گروه متنوعی از بچه ها داشتیم که در ابتدای پروژه انتخاب کردیم، و توافق بر این بود که آنها باید تلفن هایشان را به اشتراک بگذارند تا بخشی از پروژه باشند. من فکر میکردم که این واقعاً مهم است، حتی اگر بچههایم میگفتند: “چرا کسی باید تلفن خود را به اشتراک بگذارد؟” اما من احساس میکنم که (مردم) واقعاً با بیرون آمدن از ویروس کرونا دست و پنجه نرم کردهاند، با دیدن اینکه چقدر در مورد زندگیشان در فضای آنلاین متناقض هستند، و اینگونه است که ما وارد میشویم – نمیدانیم چه اتفاقی قرار است بیفتد، اما با رویای دنبال کردن Vérité، اما همچنین دیدن چگونه آن روایت با روایت زندگی آنها در رسانه های اجتماعی ارتباط برقرار می کند.
یکی از دخترها به من گفت که هنگام راه رفتن در راهرو وانمود می کند که دارد به تلفن خود نگاه می کند تا مجبور نباشد با مردم ارتباط چشمی برقرار کند.
آیا از اینکه چقدر یا چقدر کووید روی دید این بچه ها از رسانه های اجتماعی و زندگی آنلاینشان تأثیر گذاشته است، شگفت زده شده اید؟
من قبلاً این ایده را قبل از کرونا توسعه داده بودم، بنابراین احساس می کردم رسانه های اجتماعی در حال تبدیل شدن به یک نیروی عظیم هستند. اما کرونا همه چیز را بزرگ کرده است. او جن را از بطری خارج کرد و هرگز آن را دوباره در آن قرار نداد. این راه نجات شد زیرا تنها ارتباط بود. سپس، این تنها ارتباط نبود، بلکه یک ارتباط عمده بود. همراه با افزایش شدید اضطراب اجتماعی – برخی از بچه ها حتی نمی خواستند به مدرسه برگردند، آنها واقعاً به این زندگی آنلاین و این زندگی منزوی عادت کرده بودند تا جایی که یکی از مدارسی که من در آن فیلمبرداری می کردم نمی خواست. به دیگر وای فای خوبی دارد و یک دختر به من گفت که در راهروی راهرو مدام وانمود می کند که به تلفنش نگاه می کند تا مجبور نباشد با مردم ارتباط چشمی برقرار کند. بنابراین تلاقی چیزهایی بود که در آن همه چیز در طول کووید مهمتر از همیشه شد به گونه ای که به من امکان داد تجربه اجتماعی بهتری داشته باشم.
داستان های برتر Mashable
بچهها بسیار شجاع بودند زیرا بخش زیادی از زندگی خود را جلوی دوربین گذاشتند: ترسها، ناامنیهایشان و جزئیات بسیار صمیمی. آیا صداقت آنها شما را شگفت زده کرد؟
از صداقت آنها سپاسگزار بودم. این بخشی از فرآیند انتخاب است، بخشی از شیمی ما. سعی می کنم آن صمیمیت و آن دسترسی را داشته باشم. این راه ما به قلب، روح و ذهن آنهاست. وقتی انجام دادم ملکه ورسایاحساس می کردم دیوید سیگل قلبش را باز کرد و حقیقت را به من گفت حتی وقتی تمام حقیقت را به همسرش نگفته بود. این نوعی ابرقدرت کار مستند گاهی است. من فکر می کنم آنها مشتاق بودند که داستان های خود را بگویند و شنیده شوند. به عنوان یک مستندساز، شما نه پدر و مادر هستید، نه معلم هستید و نه دوست. شما می توانید خیلی آزادانه به نوعی صحبت کنید و حقیقت را بگویید. من فکر می کنم آنها به دنبال آن بودند. می خواستند خودشان را راحت کنند. و با این حال، بسیاری از والدین می گویند که ما نمی دانیم چه اتفاقی در حال رخ دادن است. من فکر می کنم (کودکان) می خواهند والدینشان بدانند و آنها می خواهند که دنیا بدانند. من فکر می کنم آنها با یک هدف از حریم خصوصی خود دست کشیدند. راحت هم هست
فکر میکنم بحثهای گروهی هم کمک کرد، چون دیدند که تنها نیستند، افراد دیگری را میدیدند که از چیزهای مشابهی عبور میکردند. آنها به طرز شگفت انگیزی در مورد آن مسائل صریح بودند. من به نوعی انتظار دارم که در برخوردهای یک به یک؛ بخشی از کاری که من انجام می دهم این است که این ارتباط را ایجاد می کنم و مردم را جذب می کنم و به دنبال افرادی می گردم که مایل به ایجاد این ارتباط هستند و داستان خود را تعریف می کنند. اما من واقعاً در بحث های گروهی از اینکه چقدر در ارائه نبودند و واقعاً چگونه خودشان را نشان دادند شگفت زده شدم. آنها با لباس آماده یا با لباس هماهنگ نیامدند، همانطور که حتی ممکن است برای مدرسه انجام دهند. ما این کار را در کتابخانه انجام دادیم تا کمی احساس شود … باشگاه صبحانه-y. شاید کمبود تلفن باعث شد که آنها احساس کنند که می توانند از زندگی عادی خود خارج شوند و در مورد آن صحبت کنند.

گرینفیلد در مطالعات اجتماعی حقایق بسیاری را از نوجوانان استخراج کرد.
اعتبار: لورن گرینفیلد/ موسسه از طریق FX
بسیاری از مناطق مدرسه تلفن را در مدارس ممنوع می کنند. آیا این را گام مثبتی می دانید؟
من فکر میکنم مدرسه (ممنوعیت) بیشتر به خاطر (پایان دادن) حواسپرتی است، و فکر میکنم این چیز خوبی است، اما چیزهای زیادی وجود دارد که باید به آنها توجه کنیم که خارج از مدرسه اتفاق میافتد. در پایان سریال، تجلی این بچهها بسیار رضایتبخش است اما در عین حال بسیار ساده است – آیا نمیتوانیم در زندگی واقعی اینطور صحبت کنیم؟ من فکر می کنم خلاص شدن از شر تلفن در مدرسه باعث تشویق بیشتر ارتباطات می شود، اما این تنها بخشی از آن است.
آیا تعجب می کنید که تعداد کمی از مدارس کلاس های ایمنی آنلاین ارائه می دهند؟
من واقعا خوشحالم که این موضوع را مطرح کردید. برادر کوچکم اولین کتاب در مورد سواد رسانه ای را در ماساچوست نوشت. من او را آوردم و یک برنامه درسی نوشتیم که من واقعاً به آن افتخار می کنم که بنیاد Annenberg در Learner.org، برنامه یادگیرنده Annenberg خود قرار داده است. این یک برنامه درسی 250 صفحه ای برای معلمان است که واقعاً تمام موضوعات این مجموعه را لمس می کند، از قلدری گرفته تا تصویر بدن تا لغو، 360 درجه در رسانه های اجتماعی، اما واقعا برای بحث و گفتگو طراحی شده است. همچنین منابع و راهنمای والدین برای حمایت از بحث وجود دارد. من فکر می کنم خبر خوب این است که جوانان چیزهای زیادی در مورد این موضوع می دانند و می خواهند با آن مقابله کنند. خبر بد این است که دانستن این موضوع از نظر فکری شما را از آن مصون نمی کند. این یکی از چیزهای شگفت انگیزی است که در سریال می بینیم. این کودکان بسیار باهوش هستند و از هر اتفاقی آگاه هستند، اما در مقابل همه آسیبها نیز آسیبپذیر هستند.
برنامه ها برای به حداکثر رساندن مشارکت طراحی شده اند و حداکثر مشارکت به نفع کودک نیست.
از نقش پدر و مادر در سریال بگویید؟ تصور می کنم آنها نگرانی های زیادی دارند.
من از والدین نیز بسیار سپاسگزارم، زیرا این تعهد واقعاً بزرگی بود. نه فقط قسمت گوشی، بلکه چند بار با دوربین در خانه هایشان قدم می زنند. بسیاری از آنها موافقت کردند که خودشان جلوی دوربین ظاهر شوند. این لازم نبود من حتی اولش نمیدونستم میخوامش من فکر میکردم والدین، چون در رسانههای اجتماعی باهوش نیستند، مانند والدین چارلی براون خواهند بود. اما آنها در نهایت صدای بسیار مهمی بودند. آنها همچنین احتمالا صدای من را کمی منعکس کردند زیرا احساس می کردم در تاریکی هستم و چیزهای زیادی یاد گرفتم. شما به نوعی می بینید که بسیاری از آنها بسیار دلسوز و دوست داشتنی هستند، اما هنوز چیزی نمی دانند. شما همچنین می بینید که خطر در یک دید آشکار پنهان شده است. والدین در نسل ما تاکید زیادی بر ایمنی داشته اند. خیلی بیشتر از زمانی که بچه بودم. بیشتر از آن که به بچه هایم بگویم، مثل یک موش ساحلی می دویدم. بنابراین این احساس وجود دارد. جاناتان هایت در کتاب خود در این مورد صحبت می کند. نسل مضطرب، در مورد نگه داشتن فرزندان خود در داخل برای ایمن نگه داشتن آنها. چیزی که ما در زمان واقعی می بینیم این است که کودکی مانند جردن با افرادی که نمی شناسد به صورت آنلاین زیر دماغ مادرش صحبت می کند. یا مثل الی که درباره بیرون رفتن دروغ می گوید و اوبر را به خانه دوست پسرش می برد. حتی مادر سیدنی می گوید: “من حتی نمی دانم که آیا می خواهم بدانم در TikTok دخترم چه خبر است یا نه، این خیلی ترسناک است.” من شنیده ام که والدین می گویند از تماشای برنامه می ترسند و من می خواهم بگویم نترس. این واقعاً مکالمه ای را باز می کند که والدین و فرزندان را به هم نزدیک تر می کند. من فکر میکنم بچهها این بار را دارند که دیگران نمیدانند چه میگذرند، و این بسیار استرسزا است.
ارتباط و آگاهی بخش بزرگی از آن است. (شبکه های اجتماعی) رسانه فعالیت اجتماعی است، بنابراین انجام آن به تنهایی برای کودک بسیار دشوار است. در نمایش، آیوی را می بینید که مدتی در حال انفجار است. دیگری می گوید: «من در TikTok احساس امنیت نمی کنم. افرادی هستند که تصمیم می گیرند همه یا برخی از آن را متوقف کنند و دوباره برگردند، زیرا این موضوع وجودی وجود دارد که سوفیا در قسمت 5 مطرح می کند – آیا اگر آنلاین نبودیم وجود داشتیم؟
آیا والدین یا معلمانی را دیده اید که در شبکه های اجتماعی از رفتارهای سالم الگوبرداری می کنند؟
من واقعاً به این مدل رفتار سالم روی صفحه نمایش اعتقادی ندارم. چون فکر میکنم این نشان میدهد که مسئولیت تنظیم کردن خود بر عهده کودک است، و فکر میکنم کمی شبیه اعتیاد به هروئین یا مواد افیونی است، و منصفانه نیست که خودش را به مقدار سالم هروئین یا مواد افیونی تنظیم کند. برنامه ها برای به حداکثر رساندن مشارکت طراحی شده اند و حداکثر مشارکت به نفع کودک نیست. بنابراین، اگر کسی را بگیرید که کمی نسبت به ظاهرش ناامنی دارد، الگوریتم دست شما را می گیرد و می گوید، اینطوری می خواهید لاغر شوید، این چیزی است که می توانید بخورید، آیا نگران غذا خوردن هستید. بی نظمی، اجازه دهید به شما نشان دهم چگونه این کار را انجام دهید. اساساً از حساسترین آسیبپذیریهای خود تا حدی سوءاستفاده کنید که آسیبهای قابل توجهی ایجاد کنید، نه فقط آسیب فیزیکی، بلکه شاهد نوعی از هم پاشیدگی خانوادگی (در سریال) هستیم. من به ارزش فناوری اعتقاد دارم و معتقدم می توانیم فناوری سالم داشته باشیم. ابزارهای فناوری برای همه به ویژه جوانان ضروری است. اما من فکر می کنم مدل فعلی در اختیار کاربر نیست. من فکر میکنم که ما باید قوانینی را تنظیم کنیم و روی شرکتهای فناوری، هم در طراحی الگوریتم و هم مسئول بودن در مورد آنچه منتشر میکنند، مانند سایر ناشران، حفاظهایی قرار دهیم. فکر می کنم باید ارتباط بیشتری با والدین ایجاد کنیم.
ما سعی می کنیم همه اینها را در زمان واقعی کشف کنیم.
سیدنی خود را بخشی از نسل خوکچه هندی نامید.
اگر چیزی باشد که بینندگان از آن دور می شوند علوم اجتماعیامیدوارید چه چیزی باشد؟
گوش دادن به کودکان. در نهایت، بچه ها در مورد یافتن صدای خود صحبت می کنند. استفاده از صدای شما پادزهر فرهنگ مقایسه است. طرف دیگر پیدا کردن صدای شما و ایجاد ارتباط با افراد دیگر است که در نهایت به آن می رسند.
علوم اجتماعی اکنون از FX پخش می شود.